مشکلات روانی کودک، گاهی اوقات به نوع رفتار والدین برمی گردد. رفتارهای با افراط و تفریط والدین مشکلات روانی فراوانی را گریبانگیر کودک می کند که ممکن است نتیجه آن در بزرگسالی نمود بیشتری داشته باشد.
نمونه های از این مشکلات روانی که ممکن است هر کدام از والدین یک مدل از آنها را در مورد کودک خود اجرا کرده باشند در زیر به اختصار آورده شده است:
1. اضطراب و استرس بیش از حد و عدم اعتماد به نفس:
” والدین هلیکوپتری” همیشه زندگی فرزندشان را زیر نظر دارند. اگرچه هدف آنها کمک به فرزندانشان است، اما چنین محافظت بیش از حدی منجر به مشکلات روانی برای کودک میشود. اگر شما جزو افرادی هستید که نمیتوانید بدون تماس با والدین خود، تصمیم مهمی بگیرید، احتمالاً در دوران کودکی، چنین والدینی داشتهاید.
2. اعتیاد و تمایل به انجام ورزشهای پرخطر:
اگر والدین همیشه به فرزندشان بگویند که وجود او چقدر مشکل ایجاد میکند، کودک به این نتیجه میرسد که بدون او وضعیت بهتر است.
در نتیجه، این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که ناخودآگاه راههایی برای نابودی خود پیدا می کند، مانند: الکل، سیگار، مواد مخدر یا ورزشهای پرخطر.
3. ناتوانی در آسان گرفتن به خود و دیگران:
“جدی باش!”، “دست از مسخره بازی بردار!”، “اینقدر بچه نباش!”، چنین عباراتی باعث می شود کودک تبدیل به یک بزرگسال بیش از حد جدی تبدیل شود. این فرد هرگز نمیتواند به خود و دیگران آسان بگیرد. کودکان را درک نمیکند و از افراد نابالغ متنفر است.
4. کودک تمایل دارد شبیه فرد دیگری باشد:
والدینی که فرزندشان را با بچههای «کامل»تر مقایسه میکنند، یک نوجوان خودانتقادگر و در نهایت یک بزرگسال با عقده حقارت پرورش میدهند.
این افراد همیشه سعی میکنند عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال از خود متنفرند زیرا نمیتوانند در همه چیز برتر باشند.
5. مشکل کودک در اعتمادکردن به دیگران:
والدینی که به کودک خود میآموزند که به هیچکس اعتماد نکند، در حال پرورش یک بزرگسال بیاعتماد و مشکوک هستند. عدم اعتماد به دیگران، باعث می شود که کودک همه ی مردم دنیا را به عنوان دشمنی تصور کند که همهجا تلهای برای او کار گذاشتهاند. این کودکان در بزرگسالی درگیر مشکلات روانی جدی خواهند شد.
6. نیاز همیشگی کودک به والدین:
“تو برای این کار خیلی بچهای”
تکرار بیش از حد این عبارت، عالیترین راه برای تربیتکردن یک «بچهننه» است.
این کودک احتمالاً برای همیشه “خیلی بچه” خواهد ماند.
او همیشه برای انجام کارها به دیگران وابسته است و حتی برای ازدواج هم بدنبال همسری می گردد که رفتارهایی مانند والدینش با او داشته باشد و از او همچون یک کودک مراقبت و پرستاری کند.
7. عدم خلاقیت کودک و روی آوردن به سرگرمیهای مخرب:
والدینی که مرتباً از عباراتی مانند ” ذهنتو درگیر غیرممکن ها نکن!” یا “رویاپردازی را متوقف کن!” استفاده کنند، فرزند آنها خلاقیت، ابتکار یا ویژگیهای رهبری خود را از دست میدهد. این فرد به عنوان یک بزرگسال، احتمالاً جاهطلبیهای خود را با مواردی مانند الکل و سرگرمیهای مخرب سرکوب خواهند کرد.
8. سرکوب احساسات:
تاثیر منفی نادیده گرفتن احساسات و حساسیتهای کودک از سمت والدینشان را نمیتوان نادیده گرفت. وقتی مرتباً به کودک گفته میشود گریه یا شکایت را متوقف کند، کودک میآموزد که همهی احساساتش را سرکوب کند. این احساسات سرکوب شده میتوانند به مشکلات روانی جدی در بزرگسالی تبدیل شوند.
9. احساس گناه:
“ما از همه چیزمان گذشتیم تا شما زندگی راحتی داشته باشید!” در اینگونه موارد، احساس گناه بر کودک غلبه میکند. تهدیدهای مربوط به نمرات بد مدرسه هم همینطور است. این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که دائماً تحت استرس است.
10. بیمسئولیتی و نابالغ ماندن:
نوع خاصی از والدین پارانوئید و بیش از حد محافظتکننده وجود دارد که به فرزندشان اجازه انجام کاری را نمی دهند.
“به گربه دست نزن، مریضی پوستی می گیری!”، “ دست به چاقو نزن، دستت رو میبری!”، “روی لبه ننشین که میفتی پایین!” اینگونه عبارات باعث میشود کودک از تصمیم گیری هراس داشته باشد. همچنین در بزرگسالی انفعال و بیمسئولیتی نیز ظاهر میشود.
آیا شما نیز چنین مشکلات روانی را در کودک خود سراغ دارید و یا چنین رفتارهایی را در کودکیتان تجربه کردهاید؟
نویسنده : محمود حسنی زاده مدیر وبسایت بلز ( www.bells.ir )
کاملأ با نظریات موافقم و پدر و مادرهای ایرانی درصد بیشترشان دچار بیماری پارانوئید هستند…