دلنوشته یک کودک برای والدینش | توصیه کودکان به پدر و مادران

تا بحال درد دلهای فراوانی از پدر و مادرها شنیدیم و خواندیم که از فرزندانشان گلایه می کنند و دنبال راهکاری برای کنترل و نظارت بر فرزندانشان هستند، ولی آیا تاکنون دلنوشته یک کودک برای والدینش را خوانده اید؟

این مقاله که در آن بخشی از توصیه های واقعی یک کودک برای پدرها و مادرهاست، را بخوانید و مطمئن هستم دیدتان را نسبت به درک و فهم کودکتان تغییر می دهد.

مطالب زیر گوشه هایی از دلنوشته یک کودک برای والدینش است که از شما می خواهم آنها را با زبان کودکانه و همسن کودکتان بخوانید:

” مامان و بابای خوبم لطفا به من اعتماد کنید. لطفا با من مهربان باشید. من هم مثل شما یک آدم هستم و دارم بزرگ میشم و چیزهای جدید یاد می گیرم. ما بچه ها دوست داریم گاهی اوقات کارهایمان را خودمان انجام دهیم هر چند که اشتباه باشد چون میخواهیم همه چیزها را امتحان کنیم و خودمان به نتیجه برسیم.

اگر ما بدنبال استقلال هستیم به این دلیل است که به والدینمان نشان دهیم بزرگ شده ایم و خیلی کارها را بلدیم تنهایی انجام دهیم و در واقع می خواهیم برای شما خودنمایی کنیم.

اگر من غمگین و ناراحت هستم دوست دارم مامان و بابام منو تو آغوششان بگیرند و برام حرفهای خوب بزنند که آرام بشم نه اینکه منو سرزنش کنند و از کارهام ایراد بگیرند چون من هنوز یک بچه ام.

اگر من به سمت اتاقم دویدم لطفا من و تعقیب نکنید، شاید من توی اون لحظه دوست دارم تنها باشم و به کارهام فکر کنم. بهتون قول میدم وقتی اومدم بیرون همه چی رو براتون تعریف کنم.

اگر به کسی بگویید که دارید دلنوشته یک کودک برای والدینش را می خوانید شاید خنده کند و باورش نشود ولی شما باور کنید که ما کودکان واقعا دوست داریم شما نصیحت های ما را اجرا کنید.

اگر من از شما خواستم به کارهایی که می کنم یا به حرفهایی که می زنم توجه کنید و به من نگاه کنید لطفا این کار را بکنید چون من به توجه و نگاه شما نیازمندم و برای رشد کردن تایید شما را می خواهم.

شاید من بچه باشم ولی اگر شما به من بیشتر توجه کنید، می توانم کارهای بزرگی انجام دهم. ما بچه ها می توانیم کارهای شگفت انگیزی انجام بدهیم. اگر شما الان به کارهای ما توجه نکنید ممکنه بعدا که بزرگ شدیم دلتون برای اونها تنگ بشه.

من تنقلات و شیرینی و شکلات را دوست دارم پس لطفا در طول روز و بین وعده های غذاییم به من تنقلات بدید و اجازه بدید از طعم آنها لذت ببرم نه اینکه دائما خرابی دندانها و چاق شدن و دل درد و … را به یادم بیاورید.

بچه ها دوست ندارند عجله کنند. وقتی پدر و مادر آنها را مجبور به عجله کردن می کند، بچه ها گیج و سردرگم می شوند و یا کاری را فراموش می کنند و یا خرابکاری می کنند.

ما بچه ها بازی کردن را خیلی دوست داریم و البته عاشق تماشای تلویزیون هم هستیم، پس لطفا به ما اجازه بدید تا به آنچه علاقه داریم برسیم.

من دوست دارم درسهای مدرسم سرگرم کننده باشه چون من با تفریح و سرگرمی یاد می گیرم. من از معلم های بداخلاق بدم میاد. لطفا به معلم ها بگید من دوست دارم بچگی کنم و شاد و پر سر و صدا باشم نه اینکه منو با نمره انظباط بترسونید و تبدیلم کنید به یک بچه گوشه گیر و ساکت.

من روز تولدم رو خیلی دوست دارم اگر میشه لطفا برام یک هفته تولد بگیرید و با هم شاد باشیم.

من حیوانات خانگی رو خیلی دوست دارم چون از بازی کردن خسته نمیشن و مثل خودم هستن پس اگر میشه یکیشونو برام بخرید. گربه ها، سگ ها، پرندگان و ماهی ها حیوانات خانگی خوبی هستن.

اگر من توی حمام سرگرم هستم و بهم خوش میگذره لطفا اجازه بدید اسباب بازیهام رو هم ببرم توی حمام تا بیشتر بازی کنم و وقت بیشتری خوش باشم.

بچه ها دوست دارن بغل بشن، مخصوصاً با مامانا، چون مامانا نرم و گرم هستن.

بعضی از ما بچه ها خجالتی هستیم. خجالتی بودن اشکالی نداره. ولی اگر دائم ازمون سوال بپرسید ما بیشتر خجالت می کشیم و کم کم گوشه گیر میشیم. اگر خجالتی بودنمان را به رویمان نیارید خودمان به مروز وارد جمع میشیم و دیگه خجالت نمی کشیم.

وقتی سر بچه ها فریاد می زنید اونها میترسن و آرزو می کنن ای کاش پدر و مادر دیگری داشته باشن. من دوستانی دارم که از پدر و مادرشون می ترسن و آرزو می کنن کاش اونها والدینشون نبودن.

ما بچه ها دوست داریم نظراتمان شنیده بشه. ما هم مثل بزرگترها، حرف های مهمی برای گفتن داریم. من از مامانم بیشتر انتظار دارم به حرفهام گوش کنه چون بابام بیشتر وقت ها میره سر کار و خسته است.”

مطالب نوشته شده در مقاله بالا می تواند زبان حال هر کودکی باشد. ممکن است کودک شما چند مورد از موارد فوق را از شما طلب کند و یا مطالب بیشتر از این مقاله را بخواهد، ولی آنچه برای آنها مهم است، توجه و توجه و توجه شماست.

نویسنده : محمود حسنی زاده مدیر وبسایت بلز ( www.bells.ir )