کودک دروغگو | جدیدترین روش جلوگیری از دروغگویی کودک

کودک دروغگو توسط والدین و نزدیکان، پرورش یافته است. دروغگویی یکی از راحت ترین راه های فرار از زیر فشار والدین است. کودک دروغگو می داند که کار بدی انجام می دهد ولی راهی جز دروغ نمی یابد. کودکان دروغگو همان بزرگسالان ترسو هستند که جرات مواجه شدن با مشکلات را ندارند و هیچ موقع مسئولیت کارهای اشتباه خود را بر گردن نمی گیرند.

کودک دروغگو کارش را با یک دروغ کوچک شروع کرده است و چون نتیجه خوبی گرفته است آنرا ادامه داده تا تبدیل به یک کودک دروغگو  بزرگ شده است. بنابراین مراقب اولین و کوچکترین دروغ فرزندتان باشید تا تبدیل به دروغ بزرگتر نشود.

شاید این مثل را شنیده باشید که:” تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود.” و این مثل در مورد دروغگویی نیز مصداق دارد. ” کودک دروغگو، بزرگسال ترسو می شود.”

ريموند بيچ  نویسنده ای که در مورد رفتارشناسی خانواده می نویسد خاطره زیر را بیان می کند:

دختر جوانى را مى شناسم كه اكنون يك دروغگوى درمان ناپذير است .

او هنگامى كه هفت سال داشت هر روز به كلاس درس مى رفت و یک پرستار او را تا مدرسه همراهی می کرد و در پایان روز برای بازگرداندن او دنبال کودک می رفت.

در واقع این پرستار، مسئول تربیت کودک بود!!

در آن زمان ، شاگردان كلاس هر روز بر حسب نمره هاى امتحانات كتبى طبقه بندى مى شدند و شاگرد اول و دوم و… معين مى شد.
دخترك هر روز همين كه كيف به دست از كلاس خارج مى شد، با پرسش يكنواخت و حريصانه پرستارش كه مى گفت : چند شدى ؟ رو به رو مى شد.
هرگاه او مى توانست بگويد: اول يا دوم كار درست بود.

اما يكبار اتفاق افتاد كه سه نوبت پى در پى، اين بچه، شاگرد سوم شد. البته شاگرد سوم شدن بین 25 کودک کار ساده ای نبود و در واقع جای تحسین داشت.

پرستارِ او ، دو بار اول بردبارى كرد، اما بار سوم ديگر نتوانست خوددارى كند و در حاليكه بچه از وحشت دچار بهت شده بود، فرياد زد: “پس اين شاگرد سومى تو پايان ندارد؟ فردا بايد اول شوى! مى شنوى ؟! اول! بايد شاگرد اول بشوى! وگرنه من می دانم و تو!!”

اين امر سخت و جدى در تمام آن روز فكر دخترك را به خود مشغول كرد و فردا هم در مدرسه دچار همين غم و وحشت بود.

آن روز این کودک تمام دقت و توجهش را در انجام تكاليف و دروسش به كار برد تا شاگرد سوم نشود اما او آن روز هم، بار ديگر شاگرد سوم شناخته شد و اینبار اين شاگرد سومی، مصيبت و بلاى عظيمى بود!

هنگامى كه زنگ آخر را زدند، پرستار دم در كلاس در كمين اين طفلك ايستاده بود.

همين كه چشمش به او افتاد فرياد زد: چه خبر؟ دخترك كه جرات گفتن حقيقت را در خودش نديد، پاسخ داد: اول شدم!

و این آغاز دروغگویی این کودک معصوم بود که بخاطر ترس و فرار از عصبانیت پرستار خود، مجبور شد دروغ بگوید.

بنظر شما مقصر پرورش این کودک دروغگو، پرستار بود یا والدین یا نظام آموزشی یا … .

بنظر شما چند درصد از پدرها و مادرها، به همين گونه رفتار مى كنند و به اين ترتيب بار سنگين گناهكارى و مسووليت دروغگويى فرزندان را به دوش مى گيرند!

نویسنده : محمود حسنی زاده مدیر وبسایت بلز ( www.bells.ir )

محمود حسنی زاده

Share
Published by
محمود حسنی زاده

Recent Posts

2 خاطره، 2 رفتار، 2 کودک، 2 درس انگیزشی

خاطرات انگیزشی زیادی را شنیدیم و دیدیم. این خاطرات هم انگیزشی هستند و هم آموزنده.…

2 سال ago

خصوصیات کودک باهوش از دید روانشناسی و رفتارشناسی | جدیدترین مقاله

اگر کودک باهوشی دارید به او اجازه دهید در چند رشته ورزشی و یا چند…

2 سال ago

یادگیری زبان دوم برای کودکان | جدیدتری نتایج تحقیقات

فراگیری زبان دوم در بیش از 99 درصد کودکان، زبان انگلیسی است و وقتی از…

2 سال ago

پدر و مادرم، من را که کودکشان بودم طلاق دادند

جدایی والدین تیر خلاصی است بر قلب و روح کودکان. یادمان باشد فرزند شما هر…

2 سال ago

روانشناسی و رفتارشناسی کودک و نوجوان | مجموعه مقالات

وقتی صحبت از روانشناسی و رفتارشناسی کودک و نوجوان می شود هر کسی یک برداشتی…

2 سال ago

مداد سیاه دزد و خیّر | 2 نوع رفتار با کودک و 2 نتیجه متفاوت

قصه ی مداد سیاه دزد و خیّر، جزو درسهای کوتاه ولی بسیار تاثیرگزار در حوزه…

2 سال ago