مهارت آموزی کودک یا تحصیلات کودک | کدام مهمتر است

تحصیلات کودک مهم تر است یا مهارت آموزی کودک؟

این سوالی است که والدین، دائما درگیر آن هستند و هر کدام از خانواده ها یکی از آنها را انتخاب می کنند و فرزندشان را به همان مسیر راهنمایی می کنند. گروهی از والدین اعتقاد دارند تحصیلات کودک، آینده او را می سازد و گروهی مهارت آموزی کودک را برای آینده او مهم میدانند. اما واقعا کدام یک مهمتر است:” تحصیلات کودک یا مهارت آموزی کودک”.

اما پاسخ به این سوال مثل جریان مرغ و تخم مرغ است که نمی توان هیچکدام را به تنهایی انتخاب کرد.

همانطور که شاید در جریان باشید، کودکان برای ورود به دوره پیش دبستانی و دبستان می بایستی حتما در آزمون سنجش سلامت نوآموزان که هر ساله برای دانش آموزانی که قصد ثبت نام در پایه های تحصیلی پیش دبستانی یا اول دبستان را دارند، شرکت کند.

قبولی یا مردودی در آزمون سنجش سلامت نوآموزان هیچ افتخاری یا سرشکستگی ندارد. کودکانی که در این آزمون قبول می شوند به مدارس معمولی ورود می کنند ولی معنی آن این نیست که تیزهوش هستند و عقل کاملتری دارند، و کودکانی که در این آزمون قبول نشوند به مدارس استثنایی وارد می شوند ولی معنی آن این نیست که عقب مانده هستند.

بنابراین پس از انجام این آزمون، برای کودک خود، القاب و اسم های تیزهوش و عقب مانده نگذارید. بعضی از کودکان در یادگیری و حضور در جمع دچار مشکل هستند یا شاید درگیر بعضی بیماریهای رفتاری مثل اوتیسم هستند، این کودکان بهتر است در مدارسی تحصیل کنند که معلمین آن مدارس برای مواجهه و رفتار با این کودکان آموزش خاص دیده اند و بلدند چگونه این کودکان را برای زندگی آینده آماده کنند بنابراین نگران نباشید.

البته ناگفته نماند این آزمون مزیت هایی نیز دارد و آنهم این است که والدین در جریان سلامت آموزشی کودک خود قرار می گیرند و اگر کودکشان نیاز به درمان دارد می توانند در سنین پایین تر برای معالجه او پیگیر باشند.

در اینجا یک مثال واقعی از والدینی که بر سر دو راهی “تحصیلات کودک مهمتر است یا مهارت آموزی کودک” برایتان تعریف می کنم:

پدری تعریف می کرد:”روزی که پسرم را برای کلاس اول ابتدایی بردم سنجش، خیلی خوشحال بودم که سنجش با موفقیت بوده و پسرم تقریبا باهوش است .

از اتاق که بیرون آمدیم دیدم مادری اشک می ریزد و التماس میکند تا دوباره از فرزندش سنجش به عمل آورند اما مسوولان نمی پذیرفتند.

معدود بچه هایی بودند که می بایست در مدارس استثنایی آموزش ببینند!

همسرم معلم مدارس دانش آموزان کم توان ذهنی بود و خودش در طرح سنجش شرکت داشت به همین دلیل، من با پدر و مادرهایی که به سختی با فضیه ذهن ناتوان فرزندشان کنار می آمدند، آشنا بودم.

والدین آن کودک تصور میکردند دنیا به آخر رسیده و من به فرداهایی سرشار از خوش بختی می اندیشیدم چرا که پسرم را بر فراز بلندی های علم می دیدم. روز ها و ماه ها و سال ها گذشت و گذشت و گذشت….

از ثبت نام فرزندم در کلاس های خصوصی و زبان انگلیسی و آواز و نوازندگی دریغ نکردم. برای آموزشش جویای بهترین مدرسه بودم. شاید تدریس متوالی در مدرسه ی تیزهوشان ناحیه ی دو شیراز باعث شده بود که مثل پدر و مادران دانش آموزان خودم، مدام در پی این باشم که کدام کلاس و کدام معلم بهتر است و….

من و همسرم در دو جهت مخالف یکی تیزهوشان و دیگری مدرسه کم توانان ذهنی مشغول به کار بودیم. باز سالها گذشت و حالا فرزندم با یک دنیا ناامیدی در رشته ی مهندسی عمران مشغول به تحصیل است! اکثر دوستانش نیز اینگونه اند.

میدانم که از پس آن همه تلاشهای شبانه روزی حالا باید امکاناتی فراهم آورم و فرزندم را بدون داشتن مهارت لازم روانه ی بازار کار نمایم در غیر اینصورت باید شاهد بی کاری و بی هدفی و سردرگمی اش باشم.

و اما مطلب اصلی اینجاست:

شاگردان همسرم را گه گاه میبینیم. یکی با مهارتهایی که در مدرسه استثنایی آموخته به کار تودوزی مبل مشغول است. دیگری دفتر باربری دارد. آن یکی مغازه ی دوچرخه فروشی در دروازه اصفهان دارد. یکی دیگر نمایندگی فروش موتور سیکلت، آن یکی به پخت بهترین غذاها در رستوران مشغول است. آن دیگر خشکشویی دارد و ….و….و….

ما کجای کاریم؟! با فرزندانمان چه کردیم؟ این بود بهشت رویایی که برایشان ساختیم؟!!!

من حالا به این نتیجه رسیده ام که ای کاش به جای آن همه کلاس های خصوصی پر هزینه، پسرم را به یک مکانیکی یا تابلوسازی یا عکاسی یا …  سپرده بودم تا شاگردی کند و بیاموزد آنچه را که باید می آموخت! بیاموزد آنچه را که در مدارس ما با آن سیستم آموزشی غلط ‌یاد نمیدهند.

پدر و مادر عزیز، شمایی که به دنبال سعادت و خوش بختی فرزند دلبندت هستی، از تجربه های ما درس بگیر و از راهی را که ما به اشتباه رفتیم هرگز و هرگز گذر نکن.

سعی کن فرزندت در کنار تحصیل مهارتهای اساسی را نیز بیاموزد.”

مطلب بالا دلنوشته یکی از والدینی است که تک بعدی فکر می کرده و رشد و تعالی فرزندش را فقط در تحصیل می دیده، البته عکس این موضوع نیز صحت دارد و آنهم والدینی هستند که هیچ اعتقادی به تحصیل ندارند و فقط مهارت آموزی را مهم می دانند.

والدین گروه اول همانقدر اشتباه می کنند که والدین گروه دوم در اشتباهند. تحصیلات همانقدر مهم است که مهارت آموزی مهم است. در کنار تحصیل، فرزند شما باید  مهارت یا مهارتهایی را نیز فرا بگیرد.

از فرزندتان توقع نداشته باشید اصطلاحا ” آپولو” هوا کند. همین که فرزندتان بلد باشد برای خودش غذا درست کند، لباسش را بدوزد، لباسش را اتو بزند، دوچرخه اش را تعمیر کند، کاردستی درست کند، یک وبلاگ داشته باشد، خرید منزل را انجام دهد، در جمع صحبت کند یا سخنرانی کند، یعنی مهارتهایی را یاد گرفته است. حال اگر در بعضی از این مهارتها بطور حرفه ای تر وارد شود و کسب درآمد داشته باشد که چه بهتر.

اشتباه خیلی از والدین این است که فرزندشان را بدون مهارت بزرگ می کنند و بعد از گرفتن مدرک لیسانس و پذیرفته نشدن در هیچ شغل دولتی یا غیر دولتی اصطلاحا باید مدرک را قاب کنند و بروند از صفر شروع کنند.

فردی که تا سن بیست و اندی سال هیچ مهارتی یاد نگرفته و مدرک دانشگاهی نیز دارد، راضی نمی شود کارهایی مثل مکانیکی را انجام دهد که دست و بالش کثیف شود و البته هیچ اوستا کاری علاقه ندارد مرد بزرگسالی را استخدام کند که هیچ مهارتی را بلد نیست.

این جوانان پس از شکست خوردن در پیدا کردن کار مناسب و در شأن خود و خانواده، دست به هر کاری می زنند تا عقب ماندگیهایشان را جبران کنند و ممکن است این کارها خیلی خطرناک باشند، هم برای خودشان و خانواده اشان و هم برای جامعه.

پس اگر به آینده فرزند خود اهمیت می دهید او را تک بُعدی بزرگ نکنید.

به گوشه و کنایه های اقوام و دوستان اهمیت ندهید، بعضی از کودکان علاقه ای به درس خواندن یا بودن در یک رشته دانشگاهی خاص ندارند ولی چون تو فامیل اینطوری جا افتاده که باید همه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند، مجبور به ادامه تحصیل می شود.

ممکن است کودک شما در درس دیکته غلط داشته باشد ولی ریاضی را بیست باشد. یا در درس ریاضی ضعیف باشد ولی بتواند یک دوچرخه را بسازد. اگر در بین افراد خانواده دور یا نزدیک خود بگردید، از این مثالها، فراوان پیدا می کنید.

مطالبی که در این مقاله ذکر شد بعنوان نمونه بود و برای فرزندان پسر مصداق بیشتری داشت در صورتیکه شما می توانید همین مثالها را در مورد دخترها نیز تطبیق دهید.

نویسنده : محمود حسنی زاده مدیر وبسایت بلز

محمود حسنی زاده

Share
Published by
محمود حسنی زاده

Recent Posts

2 خاطره، 2 رفتار، 2 کودک، 2 درس انگیزشی

خاطرات انگیزشی زیادی را شنیدیم و دیدیم. این خاطرات هم انگیزشی هستند و هم آموزنده.…

3 سال ago

خصوصیات کودک باهوش از دید روانشناسی و رفتارشناسی | جدیدترین مقاله

اگر کودک باهوشی دارید به او اجازه دهید در چند رشته ورزشی و یا چند…

3 سال ago

یادگیری زبان دوم برای کودکان | جدیدتری نتایج تحقیقات

فراگیری زبان دوم در بیش از 99 درصد کودکان، زبان انگلیسی است و وقتی از…

3 سال ago

پدر و مادرم، من را که کودکشان بودم طلاق دادند

جدایی والدین تیر خلاصی است بر قلب و روح کودکان. یادمان باشد فرزند شما هر…

3 سال ago

روانشناسی و رفتارشناسی کودک و نوجوان | مجموعه مقالات

وقتی صحبت از روانشناسی و رفتارشناسی کودک و نوجوان می شود هر کسی یک برداشتی…

3 سال ago

مداد سیاه دزد و خیّر | 2 نوع رفتار با کودک و 2 نتیجه متفاوت

قصه ی مداد سیاه دزد و خیّر، جزو درسهای کوتاه ولی بسیار تاثیرگزار در حوزه…

3 سال ago